یوهان سباستیان باخ ، آهنگساز ، موسیقیدان و نوازنده آلمانی اواخر دوره باروک بود. از تبار و خاندانی بزرگ و تاثیر گذار در موسیقی که دست کم 12 نوازنده و آهنگساز توانا را تربیت کرده بودند.( زاده 21 مارس 1685 / درگذشته 28 ژوئیه 1750 )
مادر و پدر او به ترتیب در 1694 و 1695 درگذشتند و باخ 10 ساله که یتیم شده بود توسط برادر بزرگتر خود یوهان کریستف که در آن زمان بیش از بیست سال سن داشت بزرگ شد.
تحصیل در مدرسه معتبر سنت میکاییل در شهر لونه برگ که نزدیک به هامبورگ، بزرگترین شهر آلمان بود؛ و رفت و آمد های باخ در این میان و دیدار ها و حضور وی در میان فضای رو به رشد موسیقی این دوره، زمینه ای برای تجربیات کارآمد و شکل گیری شخصیت موسیقایی وی شده بود. شیدائی او نسبت به موسیقی آنچنان بود که در سفری که سه ماه به طول انجامید نزدیک به 800 کیلومتر رفت و برگشت با پای پیاده برای دیدن مردی رفت که وی را پدر ارگ نوازان آلمانی می دانست. و در این زمان سبک بوکسه هود سنگ بنای آثار اولیه باخ را تشکیل داد.
ازدواج او با ماریا باربارا باخ و فرزندان او، ویلهلم فریدمان باخ ، پسری نابغه که در نهایت در فقر و تنگدستی مرد، یوهان کریستین باخ، آهنگسازی که به دلیل اقامت در لندن به باخ انگلیسی معروف است، و همچنین کارل فیلیپ امانوئل باخ، آهنگساز آلمانی. مرگ همسر اول و ازدواج باخ با آنا ماگدالنا ویلکه، خواننده سوپرانوی جوان و با استعداد، 13 فرزند دیگر را در پی داشت.
کشمکشهای شغلی و جایگاهی باخ در طول عمر او و تاثیر جریانات سیاسی، مذهبی در تغییر این جایگاهها و حتی تصنیف آثار، چالش های مختلفی برای ذوق هنری او ایجاد کرده بود.
هرچند او در اواخر عمر نیز حتی در شرایطی که بیناییش به دلیل آب مروارید بشدت صدمه دیده بود، دست از عشق بیهمتای خود نمیکشید. زمانی که در نهایت چشمان او کاملا نابینا شد، آخرین اثر خود را تحت عنوان پرلود کوراله (پیش درآمد آواز) که برای ارگ بود در بستر مرگ به پسر خواندهاش آلتنیکول دیکته کرد. زمانی که نت های آخرین میزان این اثر (اکنون در بارگهت حاضر می شوم) پایان اجرای هنر فوگ، شمارش معکوس شوند و به هریک از نتها حروف لاتین داده شود کلمه bach نمایان میشود.
موسیقی باخ
در میان گستره موسیقی که باخ در آن تاثیرگذار بوده موسیقی ارکسترال او جایگاه بینظیری پیدا کرده است. اقامت او در شهر وایمار، نقطه و زمان درخششی در تصنیفِ آثار ارکستری و آثاری برای ساز های کلاویهای و همچنین نواختن ارگ و تصنیف قطعاتی برای آن بود.
باخ با انتخاب 2 فضای با کنتراست بیشتر ( C و A ) از 7 فضای موجود در آن زمان پیچیدگی های مودالیته را ساده تر کرد.
تونالیته باخ به نوعی، گذاری از مودالیته و دایره پنجم فیثاغورث بود.
به اوج رساندن و غنی کردن دانش هارمونی به واسطه کنترپوان و ترکیبی عالی از حفظ ساختار هارمونی و ارائه بخشهای مستقل و کنترپوانتیک، در آثار خود، باخ را به الگویی بیهمتا در این مورد تبدیل کرد.
آثار باخ با نمایه (BWV)bach werke verzeichnis مشخص می شود که بر اساس نوع آثار تقسیمبندی شدهاند نه زمان آنها.
هرچند شهرت باخ بعد از مرگ کمی افول کرد، اما ارزش واقعی آثارِ او بعدها مشخص شد. ستایش باخ توسط بسیاری از آهنگسازان و نوازندگان، ارزش گذار این اهمیت است. از بزرگترینِ این ستایشگران میتوان به موتزارت، بتهوونو شوپن اشاره کرد.
بیشتر تلاشهای فلیکس مندلسون برای شناساندن و نشان دادن اهمیت آثار باخدر این روند قابل توجه است. در اجرایی که فلیکس در سال1829 در برلین از اثر پاسیون به روایت متای قدیس (1727)، شاهکار موسیقی مقدس کلاسیک. داشت. هگل که در میان شنوندگان بود بعدها در ستایش باخ چنین میگوید ( باشکوه ، یک پروتستان واقعی، قوی و می توان گفت نابغهای فرزانه که تنها به تازگی قدردانی از ارزش واقعی او را بازآموختهایم).
در سال 1977 و در پی تصمیم ناسا برای ارسال سفینه وویجر به فضا و احتمال ارتباط موجودات فرازمینی در آینده، برنامه ای برای قرار دادن دیسک طلایی و مجموعه ای از هنر و دستاوردهای نوع بشر در آن طراحی شد. در کنار آثار مختلف، آثاری از باخ به عنوان نمونه ای شگفتآور از ترکیب هنر و احساس انسانی و منطق، ریاضی و چهارچوب نظمی زیبا در موسیقی، که انسان میتواند با افتخار برای معرفی نوع خود به تمدن های احتمالی دیگر ارائه دهد، قرار داده شد. از نظر ناسا موسیقی باخ و به طور کلی دوره باروک به دلیل برخورداری از احساس، نظم و تحلیل ریاضی، برای موجودات فرازمینی قابل درک و مناسب هستند.